وبلاگ شخصی علیرضا

ما هم نگاری داشتیم

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۱ ب.ظ | علیرضا | ۲۲ نظر

روزگاری همچو گل ما هم نگاری داشتیم

اینچنین خاری نبودیم اعتباری داشتیم

این که میبینی در این فصل خزان با پشت خم

این زمستان را مبین ما هم نگاری داشتیم . . .


  • علیرضا

نظرات  (۲۲)

پس از خواندن این مطلب، اعتقاد داشتم این بسیار آموزنده است.
من از شما قدردانی می کنم که زمان و انرژی را برای جمع آوری این اطلاعات می گیرید.
من یکبار دیگر خودم را شخصا گذراندم و زمان زیادی را صرف آن کردم
هر دو خواندن و ترک نظر ولی که چه، هنوز هم ارزش این را داشت!
سلام انگار دیگه رو به رشد نیستی و روبه فغانی . نیستیها
پاسخ:
سلام 
زندگیه و درد سرهاش دیگه

نگران فردایت نباش,
خدای دیروز و امروز خدای فردا هم هست
ما اولین دفعه است ک بندگی میکنیم
ولی او قرنهاست ک خداست
فرداهایت قشنگ...[گل]گل]
سلام خوبی؟
حالا ک دسترسی به نت  داری چرا نمی یایی؟خخخخخخخ
خوش حالم ک خوبی؟ هرجا هستی سالم و شاد باشی
پاسخ:
زنده باد

بـعــضـی ها ….
بـعـضـی اوقـــات مــحــرم نـیـسـتـنـد
ولــی مـــرهـــم کــه هـسـتـند …
پاسخ:
اره والا.

  • نازنین زهرا
  • سسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسلام
    روزهای رفته
     
    به چوب کبریت های سوخته می مانند
     
    جمع آوری شده در قوطی خویش
     
    هر کاری می خواهی بکن
     
    آن ها دوباره روشن نمی شوند
     
    و روزی سیاهی آن ها  دستت را آلوده می کند
     
    روزهای چوبی ات را  باید از همان آغاز
     
    بیهوده نمی سوزاندی ..
     

    پاسخ:
    سپاس از این شعر زیبا

    سلام علیرضا خوبی؟
    من وبلاگت یم یومدم سر می زدم کامنت نمی ذاشتم
    چرا نمی یایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ:
    سلام
    ممنون شماخوب باشی منم خوبم.
    والا دسترسی به سیستم نداشتم .

    سلام داداش علیرضا خوبی خوشی یا به قول خودت رو به رشدی خخخ
    ولک کجایی خبری ازت نیست حتی خبری از من نمیگیری 
    تنها داداش مجازیم بودی تو بلوتوث ..روزای خوبی داشتیم یادش بخیر 
    ایشالا هر کجا هستی شاد و خوش باشی 
    فعلا بای
    پاسخ:
    سلام
    ممنون خوبم .
    باور شکن دسترسی نداشتم به سیستم ولک
    حالا خوب هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ببخشید که دیر جوابتونو دادم.

    بوسه هایت کوتاه اند

    مثل شعرهای من

    تا بیایی بخوانی

    تمام شده اند.



    برگرفته شده از psarmadi.blog.ir
  • نازنین زهرا
  • چرامن میام اینجا نظراتم رونمیبینم؟
    پاسخ:
    خب باید مثل بقیه نظربگذاری تا نظرتونو ببینید.
    تا خدا هست و خدایی میک ند

    مجتبی مشکل گشایی می کند

    عیدت مبارک
    پاسخ:
    عید شمانیزمبارک.



    من خدایی دارم . . .
    من خدایی دارممن خدایی دارم ، که در این نزدیکی‌ست . . .
    نه در آن بالاها !
    مهربان ، خوب ، قشنگ . . .
    چهره‌اش نورانیست
    گاه‌گاهی سخنی می‌ گوید ،
    با دل کوچک من ،
    ساده‌تر از سخن ساده من
    او مرا می‌فهمد‌ !
    او مرا می‌خواند،
    او مرا می‌خواهد ،
    او همه درد مرا می‌داند . . .
    یاد او ذکر من است ، در غم و در شادی
    چون به غم می‌نگرم ،
    آن زمان رقص‌کنان می‌خندم . . .
    که خدا یار من است ،
    که خدا در همه جا یاد من است .
    او خدایست که همواره مرا می‌خواهد ،
    او مرا می‌خواند
    او همه درد مرا می‌داند . .




    پاسخ:
    سپاس از این شعر زیبا
    سلام ممنون  که اومدی/ اومدی به وبم سر زدی ان شا الله مشکلات حل بشه
    پاسخ:
    سلام
    خواهش.انشاالله.
    سلام علیرضا خوبی؟
    خبری ازت نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ:
    سلام شادی خانوم
    ممنون خوبم.چی بگم والا مشکلات زیاده .



    دلـــگـیــــرم از اونایی که هرچی داشتم براشون رو کردم ولی ازم سیــــر شـدن . . .

    دلـــگـیــــرم از اونایی که منــو فــقــط واسـه روزای تـنـهـایـیـشون میـــخـواستــن




    گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن!

    به رفتن که فکر می کنی

    اتفاقی می افتد که منصرف می شوی...

    میخواهی بمانی،

    رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی!

    این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم است..





    یه بارم ما گفتیم خدایا ما رو از شر دشمنان نجات بده!

    هیچی دیگه عاغا روز به روز از تعداد دوستام کم شد و کم شد و

    خلاصه این شد که فوقع ماوقع :|


    پاسخ:
    غصه نخور داری ازمون پس می دی.
    باران همیشه می بارد،اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند
    نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن




    هـــــــــــی پسری که


    کـــــــــار امروزت بــــــــازی با دل دختـــــراست... و


    دیــــــــــدن اشکــــاشـــــــــــون


    حـــــــس شـ ـ ـ ـاخ بــــــودن بهت میــــــده...


    فـــــــــردا پـــــــــدر خواهــــــــی شد!!!!


    اشکهـــــــــــــــــــای دخترت کمرت را می شکند!!






    یه روزهایی هست که دلم می خواد بیام پیشت
    بشینم و مثل روزای دور دست همو بگیریم
    ومن احساس کنم که فقط من تو زندگیت بودم
    ولی افسوس نه تو با وفا ماندی و نه من
    طاقت این خیانت بی انتهایت…

  • محسن تقی زاده

  • عاقبت گر عمری باشد ماندگار

    می گذارم این سخن به یادگار

    می نویسم روی کوه بیستون

    زنده باد دوستان خوب روزگار . . .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">